ساداتیان: بخش خصوصی برای تولید فیلم فاخر پر از ایده است اما میترسد
خبرگزاری فارس:«سیدجمال ساداتیان» گفت: به نظر من اگر میگذاشتند تا سینما را بخش خصوصی اداره کند، شاید خیلی کارهای فاخر و ارزشمندتری ارائه میکردیم. من وقتی با همکارانم صحبت میکنم فکرهای بکر زیاد میبینم ولی همه نگران هستیم و میترسیم از این که نشود این فکرها را اجرا کنیم.
به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، «سیدجمال ساداتیان» در ادامه سلسله گفتوگوهای «سینما، سیسالگی، انقلاب» به مناسبت آغاز سیسالگی پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به اظهارنظر درخصوص سینمای ایران در این سه دهه پرداخت. مدیر مؤسسه سینمایی بشرا فیلم و یکی از تهیهکنندگان فعال سینمای ایران در دهههای اخیر، در این گفتوگو سینمای ایران را در حیطه تولید و محتوا مورد ارزیابی قرار داده است.
* طی سی سالی که از عمر سینمای پس از انقلاب میگذرد، شاهد فرازونشیبها و پیشرفتهای زیادی بودهایم. برخی کارشناسان باور دارند که انقلاب اسلامی در کنار تحولات مضمونی، موجب برخی تحولات ساختاری در سینما شده. به این امکان تا چه حد باور دارید و به طور مشخص، آیا پیشرفتهای سینمای ایران تکنیکی بوده و یا مضمونی؟ - به نظر من این پیشرفتها بیشتر مضمونی بوده و ما به خاطر مشکلات اقتصادی که داریم، تجهیزات زیادی وارد حوزه سینما نکردیم. شما ببینید تجهیزاتی که وارد سینما شد، خیلی فاخر و زیاد نیست و از آن طرف، سالنهای سینمای ما هم خیلی پیشرفت و توسعه نداشتند اما به لحاظ مضمونی، در یک زمانهایی که دست تولید کنندگان باز بوده، میبینیم که آثار بسیار خوبی تولید شده است که این دقیقا برمیگردد به این که حوزه سینما، خیلی حوزه سفارشپذیری نیست، چرا که هرکجا که سفارشی عمل کرده با افت مواجه شده و هرکجا که افراد توانستهاند خلاقیتهای خود را بروز دهند، در این تنوع افکار آثار بسیار خوبی مجال بروز پیدا کردهاند.
* اما این پیشرفت مضمونی با پیشرفت تکنیکی -به خصوص در بخش کارگردانی- همراه بوده است... - قطعا، نمیتوان پیشرفتهای تکنیکی در بخش کارگردانی را نادیده گرفت چرا که سینمای ما از سینمای جهان جدا نیست و به همین دلیل، تمام فیلمهای دنیا اینجا هم میآید و افرادی که در ارتباط با سینما هستند، سبک و سیاقهای نو را میبینند و تحتتأثیر آنها قرار میگیرند. من اصلا منکر این پیشرفت نیستم، اما شما حساب کنید که ما چه ابزار تکنیکی را وارد این حوزه کردهایم؟ مثلا در سینمای غرب هر تراوش ذهنی که به نظر نویسنده و کارگردان میرسد، به تصویر تبدیل میشود اما ما این تکنولوژی را در اختیار نداریم و حتی اغلب سینماهای ما، فیلمها را با کیفیتی پائین نمایش میدهند و حتی تولیدات ما با پائینترین درجه استاندارد دارد تولید میشود. نمیخواهم بگویم که به لحاظ تکنیکی هیچ پیشرفتی نداشتهایم اما این پیشرفتها خیلی کوچک بوده است اما آن چیزی که باعث شد تا نام سینمای ایران در بحث بینالملل مطرح شوند و بتوانند با فیلمهای خارجی رقابت کنند بیشتر بحث مضمونی بود.
* به لحاظ مضمونی وقتی نگاه میکنیم میبینیم که در طی سیسال گذشته شاهد خیلی از مضامینی که مثلا در دهههای 60 و 70 در سینمای ما وجود داشت و با استقبال هم مواجه میشد، در دهه 80 دیده نمیشود... با توجه به این موضوع پیشرفتهای سینمای ما در بحث مضمونی در کدام زمینهها بوده است؟ - البته در این تغییر مضامین باید شرایط اجتماعی روز را هم در نظر گرفت چرا که در زمانهایی، دسترسی مردم به فیلمهای روز خارجی کمتر بوده و آن موقع، ابتدای فناوری نوارهای ویدئویی بود که سینمای خانگی هم تازه داشت شروع میشد پمن این که شرایط اوایل انقلاب هم، بر اوضاع عمومی کشور حاکم بود، جامعه شور انقلابی داشت و این باعث میشد تا فیلمها بتوانند کمی آزادتر موضوعات خود را مطرح کنند اما به مرور زمان، دایره موضوعات کمی بستهتر شد. حالا که این بحث مطرح شد، بد نیست به قضیه فیلم «به رنگ ارغوان» اشاره شود چرا که خوشبختانه آقای یونسی سرانجام پس از 4 سال سکوت خود را شکستند و در یک مصاحبه، نظرات خود را اعلام کردند. وقتی سینماگری از نوع آقای حاتمیکیا که به عنوان بچه جبهه و جنگ، به عنوان سازنده آثار فاخر بعد از انقلاب شناخته میشود چرا باید فیلمش این چنین با بحران مواجه شود و هیچ کسی هم نباشد تا به موضوع رسیدگی کند؟ طبیعتا این قبیل موضوعات یک فضای بازدارنده است و وقتی حوزه امنیتی در حوزه فرهنگ دخالت میکند فضایی بازدارنده در سینما حاکم میشود.
* چرا سینمای پس از انقلاب علیرغم پیشرفتها - و به ویژه همان ارتقای مضمونی و محتواییاش- نتوانسته در عرصه تولید و رشد اقتصادی، تکنیکی و مضمونی تداوم داشته باشد؟ - به نظر من چون انقلاب اسلامی ما، یک انقلاب فرهنگی بوده، حوزه سینما خیلی میتوانست بیشتر از این کاربرد داشته باشد اما اگر این اتفاق نیفتاده، شاید دلیل آن این بود که سینما را خوب تعریف نکردیم و یا اصلا کارکردهایش برای ما خوب جا نیفتاد به دلیل این که همه تصمیمات ما در حوزه دولت است و خیلی اجازه نمیدهیم که بخش خصوصی وارد کار شود و حتی در جاهایی هم این اجازه را میدهیم، بلافاصله احساس تکلیف میکنیم و جلوی کار بخش خصوصی را میگیریم. به نظر من اگر میگذاشتند تا سینما را بخش خصوصی با آن تعاریفی که در معنای سینما مستتر است، اداره کند، شاید خیلی کارهای فاخر و ارزشمندتری ارائه میکردیم. من وقتی با همکارانم صحبت میکنم فکرهای بکر زیاد میبینم ولی ته همه آنها به این میرسد که نمیشود این فکرها را اجرا کنیم و شرایطش فراهم نیست. چون در این حوزه که شما میخواهید، یک فکر بکر را ارائه دهید -چون امتحانش را پس نداده- با این نگرانی روبرو هستید که با این فکر، چگونه برخورد خواهد شد و این یک نگرانی شدید است. سینما اقتصاد گرانی دارد و یک تهیه کننده خیلی باید اطمینان حاصل کند تا پانصد میلیون تومان را روی یک سوژه سرمایهگذاری کند. راهش هم این است که مسئولان به سینماگران و تهیةکنندگان بخش خصوصی اعتماد کنند.
*این مسیر اعتمادسازی که شما گفتید در دورههایی باعث شده است که سینمای ایران شرایط بهتری را داشته باشد، به طور مشخص کدام دوره را درطی سی سال گذشته برای سینمای ایران مهمتر ارزیابی میکنید؟ - به نظرم، در سینمای دوره اواسط دهه 70 به بعد تنوع موضوعی بیشتر شد. البته در زمان آقایان انوار و بهشتی فیلمهای فاخر بیشتر تولید میشد اما یک سمت و سوی خاصی داشت ولی در آن مقطع، با وجودی که محدودیتهای خاص خودش وجود داشت، تنوع تولید یک ویژگی بود. امروز هم اگر میبینیم فیلمها تکراری شدهاند علتش این است که برخی محدودیتها، ما را به سمت و سوی موضوعاتی هدایت میکند که امتحان خود را پس دادهاند و سیستم این موضوع امتحان پس داده را میشناسد و خیلی بر روی آن حساسیت ندارد اما در تولید، کار ما تکراری میشود.
* به نظر میرسد سینمای ایران، طی 30 سال گذشته فاقد استراتژی روشن متداوم بوده، از استراتژیهای همسو و مکمل بهرهمند نبوده و با استراتژیهای متناقض پیش آمده است. این وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟ - البته من گاه میبینیم که مسئولان سینمایی صحبت میکنند، در صحبتهایشان یک استراتژی دیده میشود و با دلسوزی هم کار میکنند و من هم منکر این قضیه نیستم. اما آن چیزی که من به عنوان یک سینماگر میبینیم، این است که حوزه سینما، حوزهای است که همه در کشور به خود اجازه میدهند تا در آن دخالت کنند. یعنی همه کسانی که به نوعی صاحب قدرت هستند، به خودشان اجازه میدهند تا در حوزه فرهنگی اظهار نظر کنند... شاید در بسیاری از مواقع این اظهارنظرها کارشناسانه نباشد اما چون صاحب قدرت هستند باعث میشود تا همین نظرات غیرکارشناسانه، در مواقعی اعمال شود. به همین دلیل است که شما خیلی وقتها، تصمیمگیریها را چندگانه میبینید و چون دخالتهایی انجام میشود، یک کار را که قرار است انجام شود، چند تکه میبینید چون هر کسی یک جایی از آن را دستکاری کرده و باعث بحران شده است. به همین دلیل، فرضا میبینیم که نظرات مسئولان در اول سال با نظراتشان در اواسط سال فرق کرده و این عوامل خارجی، نمیگذارند که استراتژی طراحی شده، به سرانجام برسد.
* یعنی به زعم شما، بهطور مشخص دارای یک استراتژی مشخص در حوزه سینما بودهایم اما فشارهای خارجی، باعث شده که این استراتژی عملیاتی نشود؟ - بله، به دلیل این که من میبینم که از زبان مسئولین سینمایی حرفهای زیبا و خوبی میشنویم اما وقتی به حوزه اجرایی سینما میرویم، سینما دچار بحران و اعمال سلیقه میشود که بیشتر آنها هم بیرون از حوزه سینما است، چرا که در حوزه سینما که همه کار خودشان را بلد هستند و اگر هم بلد نباشند بالاخره در طول زمان یاد میگیرند اما این که چرا دچار بحران میشویم، بخشی از آن، به دلیل برخی تماسها و تلفنها است و اظهارنظرهایی که باعث میشود تا مسئولان در جاهایی از تصمیمات خود عدول کنند و همین که عدول کردند، شرایط متناقض خواهد شد.
* یکی از استراتژیهای مهمی که در سینمای ایران طراحی شد، این بود که ما سینمایی داشته باشیم بر اساس آرمانها و عقاید انقلاب اسلامی اما آیا کلیت سینمای ایران توانسته آرمانها و اهداف این انقلاب را در خود منعکس کند؟ - به نظر من این را بیشتر باید خود کسانی که این استراتژی را طراحی کردهاند، توضیح دهند چرا که هرکسی آرمانهای انقلابی را به یک نوع مینگرد و فرمول مشخصی ندارد. مثلا من معتقدم که به دلیل این که در حوزه اجتماعی، کشور دارای مشکلات زیادی است، سینمای آرمانی ما سینمای اجتماعی است و شخص دیگری مثلا به موضوعات تاریخی به عنوان استراتژی نگاه میکند و ... بنابراین به عقیده من سینمایی که بتواند آرمانهای انقلاب اسلامی را در جامعه زنده نگه دارد، سینمای اجتماعی است.
|